افغان موج   

جبهۀ ملی افغانستان و پرسش های بی جواب

اخیرا جبهۀ ملی از تمام گروه های درگیر در جنگ های داخلی افغانستان، شخصیت های سرشناس کمونست، ملیت پرست و بنیادگرایی اسلامی تشکیل وموجودیت خود را به جهانیان اعلام کرده اند. برای کسانیکه طی سه دهه کارکرد های این گروه ها را دیده اند پرسش های مطرح میشود که طبیعی و اصولی است.

1 ــ بوجود آمدن چنین جبهۀ چرا در بدو پیروزی  و سقوط حکومت داکتر نجیب الله سال 1992 میان سران و گروهای درگیر شکل نگرفت و چنان شد هریک علیه دیگری اعلام جهاد داده و صد ها هزار انسان بیگناه به خاک وخون کشیده شهر ها و مدنیت خود را ویران و مردم رنجدیدۀ خود را از موطن اصلی شان آواره ساختند.

2 ــ جبهۀ ملی و هرنوع جبهۀ دیگر در شرایط اشغال افغانستان بدست نیرو های امریکایی غربی دارای  کدام ارزش سیاسی میباشد و آیا این جبهه برای تداوم اشغال جبهۀ مؤثر و لازمی شمرده میشودو یا بر عکس آن.

3 ــ اشخاصی که در راس این جبهه قرار دارند در جنایت علیه بشریت دست داشته اند و چه کسانی از جرم شان گذشته و به آنان خواهد پیوست و یا به آنان اجازۀ از سر گیری فعالیت های جنایی شانرا خواهد داد؟

4 ــ از قرار معلوم نواسۀ پادشاه سابق مصطفی ظاهر در آیندۀ زعامت افغانستان از سوی فایشست های پشتون در نظر گرفته شده است. اگر چنین باشد آقای برهان الدین ربانی که تا سقوط طالبان در سال 2001 خود را رییس جمهور قانونی کشور میدانست خواهد توانست نقش سمبولیکی در معادلات  سیاسی افغانستان به نفع تاجیک ها داشته باشد؟.

مردم افغانستان که طی سه دهه مزۀ تلخ سیاست های مبتذل این رهبران را چشیده اند حد اقل طی صد سال دیگر نه به آنان باور دارند و نه  میخواهند سرنوشت خود به دست آنان بسپارند.