انگلیس زبان های ملی را افغانستان در برابر هم قرار داد
تشکیل پاکستان و پسا از آن تشکیل بنگلهدیش درست زمانی توسط انگلیس صورت گرفت و بدنه هایی از افغانستان را جدا کرد که سنگینترین آسیب را به تمام پیکره های افغانستان امروز وارد کرد.
بحث زبان یکی از آن جمله بود. ترفندی که انگلیس برای از میان برداشتن زبان فارسی به کار بست. مقارن بیست قرن پس از اولین گامگذاری جواسیسش در ساحل هند بازدهی رساند نه تنها زبان فارسی که زبان اردو را نیز دچار ناملایمات کرد. تا آن جا که سر انجام زبان انگلیسی زبان اول هند برتانوی شد و گام ها برای شکست و ریخت دادن زبان فارسی فراتر از مرز های برداشته شدند و از کرانه های دور برای ناکرانمند سازی سوی خراسان دیروز و افغانستان کنونی عبور کردند. ولی در میانهی راه بود که انگلیس فکر کرد تا دیر نه شده هم زبان فارسی را از خراسان زمین برچیند و هم برابر هم قرارگیری زبان های پشتو و فارسی را کلید بزند. این کار انگلیس را بر آن داشت تا پس از هند فارسی ستیزی را از پاکستان نو تأسیس و ایجاد ایالت خیبر پښتونخواه به مرکزیت پشاور کلید بزند. این کاری بود که بسیار زود نتیجه داد. شاهان روی کار بوده یا روی کار آمدهی پشتون بهترین گزینه هایی بودند برای رهگیری آن برنامه ها. ارچند همه شاهان پpشتون نه توانستند یا نه خواستند برضد زبان فارسی کاری از پیش ببرند ولی این اقدام انگلیس بیکارایی هم نه بود. زبان فارسی در بیشترین دربارهای شاهان پشتون همهگیر بود و تا آنجا که عبدالرحمان خان تاجالتواریخ خود را به زبان فارسی نوشت. یا سراجالتواریخ تحت دیدگاه و مدیریت مستقیم مقامات شاهی پشتون اما فارسی نوشته شد یا تاریخ احمدشاهی به همینگونه. یا سردار محمد افضل خان پدر عبدالرحمان سکهی خود را به فارسی ضرب زد و نوشت: ( دو فوج مشرق و مغرب ز هم مفصل شد امیر ملک خراسان محمدافضل شد ) یا در زمان امانالله خان همه امور فارسی بود. با همین زبان فارسی رو در روی زبان فارسی قرار گرفتند. نوشتن نظامنامهی ناقلین امانالله خان گواه ماست. آن سوی کار انگلیس راحت نه بود و هم برای زمینگستری های خودش و هم برای زبانگستری انگلیسی از روش تفرقه بیانداز و حکومت کن، هرکاری که خواست انجام داد تا زبان فارسی را در تنگناه قرار دهد. نوساناتی که زبان فارسی با آن دست و پنجه نرم کرد، با آن که زبان فارسی از چند تاخت و تاز تندرست سر بر آورد، اما به هیچ فرنامهیی بدون آسیب پذیر نماند. این یک دروغ ویژه است که بگوییم فارسی بی هیچ آسیبی زندهگانی گذرانده است. واژه های جا افتادهی انگلیسی و بیشتر عربی در زبان فارسی ایستایی داوشی ماست. افزون بر آن دشنه های خلنده بر پیکر زبان فارسی از سوی خودی های زبان های دیگر هم نفس های زبان فارسی را به گاهی کوتاهی رساند. اما نتوانستند آن را از پا در آورند، گاهی که امیرعلی شیرنوایی به زبان عربی کتاب محاکمةاللغتین خود را بر نا همسویی باز بان فارسی نوشت، از واژه های زبان فارسی به زیان زبان فارسی بهره جست و زبان خودش را برتر از بان فارسی دانست. یا گاهی که همچشمان یا خُردهگیران با نوشته های فخر رازی، در افتادند، ردنامههایی بر او نوشتند و نوشته هایش را سوزاندند…
نوشتهی محمدعثمان نجیب
ادامه دارد…