قدرت تاب تحمل خلاء را ندارد. هر خلائ قدرت بسرعت وسیله ی افراد، گروه ها و یا نهادها پر می شود. کشور دمکرات با کشور وامانده (failed state) دارای این اشتراک هستند که در هردو مراکز قدرت و نه مرکز قدرت وجود دارد. در کشور دمکرات تعدد مراکز قدرت، چه در دولت و چه در جامعه مدنی، نشانه ی شادابی و سرزندگی جامعه، کشور و دولت می باشد. وجود مراکز متعدد قدرت، تضمینی است در برابر گرایش به خودکامگی، و از آن میان خود کامگی اکثریت. برعکس در نظام های غیر دمکرات، وجود مراکز قدرت نماینگر از همگسیختگی و از دست در رفتن مهار حکومتی است و از این رو آن را "وامانده" می نامند. به ویژه باید از مساله اقتصادی یاد کرد که نظام بهیچوجه قادر به حل آن نخواهد بود. نظام اسلامی از گروه دوم می باشد که مراکز قدرت در آن از شمارش خارج شده و از این رو، هر نهاد، گروه و حتا فردی خود را نه تنها مستحق دست یابی به قدرت بالاتر بلکه بخت خود را برای دست یابی به آن، در اندازه معقول می داند. جنگ قدرت در جریان در نظام اسلامی از این مقوله می باشد.
علی میرفطروس
اشاره:
متن حاضر،پیام شادباشی است به مناسبت طلیعهء سال نومیلادی که درآغاز برنامهء یاران(تلویزیون پارس)توسط بانو«سارا ایرانی»خوانده شده است.
این قافـله را هیچکسی راهـبـری نیست
از مقصد و سمت سفر اش هم خبری نیست
هر جا که رسد دشتِی پراز خرغوله و خار
از دهکده ای شهری و آدم... اثری نیست
نظم و ساختار اجتماعی و اقتصادی جهان در بستر مواج تاریخ هماره در تغییر و تحول بوده است. در جریان چرخش های بزرگ تاریخی و تحولات مهم و تأثیرگذار، استراتیژی و تاکتیک های قدرتهای کلان تعدیل و تعویض شده است. به ارتباط آن استراتیژی و تاکتیک های ممالک خرد و میانه و دول وابسته به قدرتهای بزرگ نیز تغییر کرده است. به طور مثال بعد از جنگ اول جهانی، انقلاب کبیر روسیه بمیان آمد. پس از جنگ دوم جهانی دنیای دو قطبی ظهور کرد. بعد از فروپاشی اتحاد جمایر شوروی، سران ناتو به رهبری امریکا با شتاب به سوی منابع نفت و انرژی شرق میانه و جنوب آسیا هجوم آوردند و استراتیژی تهاجمی سران ناتو تدوین و عملی شد.