پوهندوی شیما غفوری 14.12.14
آیا فروش زنان در افغانستان داغ ننگی بر پیشانی هر یک ما نیست
یک گزارش حاکی از آن است که زنان درمناطق سرحدی به خصوص در ولسوالی شینوار به فروش میرسند. در این مناطق بصورت اوسط روزانه دو زن معمولاً به پاکستانی های که در مناطق دور دست آن کشورحیات به سر میبرند، فروخته میشوند. زن ها از جانب نزدیکترین مرد های فامیلشان یعنی پدر، برادر و حتی شوهران شان در مقابل پول معامله میگردند. بعضی از زنان در حالی به فروش میرسند، که اطفال شان با درد و رنج بی مادری در خانه باقی میمانند. این واقعیت شرم آور را در این لینک میتوانید مشاهده نمائید و مسؤلانه در مورد محو آن بیندیشید و با خوانندگان شریک بسازئید. تا راهی برای نجات این زنان از چنین حالتی پیدا گردد.
محمد عالم افتخار (قسمت پنجم)
جوانان افغانستان!
علیه "پیرسالاری" و جوانمرگی؛ آگاهانه و متحدانه به پا خیزید!
ادامه فصل اول:...(1) دو راههِ "مافوق حیوان" یا "مادون حیوان" شدن؟
بمب های "انسانی" و جنگ مادون حیوانی:
مدت هاست که ارتش انگریزی پاکستان ـ این دومین مفرزه ژاندرمری نواستعمار پس از اسرائیل؛ و خاصتاً شبکه جاسوسی ـ تروریستی آی. ایس. آی، در ازدحام های ملکی و مدنی افغانستان بمب های "انسانی" منفجر میکند و بدینگونه با قتل و قتال و دهشت افگنی کور؛ جنگ مادون حیوانی ای را که اقلاً از سی و پنج سال بدینسو درین سرزمین به راه انداخته است؛ ادامه میدهد.
دلته ھردښمن مونږته د دوست په نوم راغلی دی
ھردوست په دوستۍ کی زمونږستردښمن ختلی دی
مونږد ھرپردي په غورو ھروخت غولیدلي یو
ھرپردي خپل ځان راته سکه ورور نومولی دی
سیدموسی عثمان هستی
شاعربی وزن وبی ترازو
هرکی می خواهد که حقانیت خود را ثابت کنداین یکی ازخصلت های انسانی هرفرد است وهم انسان ها درفکرهمین هستند ازهرتیرس که فیرمیکنند دیگران هم ازهمان تیرس برجانب مقابل اش فیرکندن
نویسنده های خائین وصادق فهمیده نافهم می نویسند وبه جان قلم یک دیگرمی افتند حتی تاسرحد دشمنی،
همه نوشته های یک نویسنده را میخوانند درپیش خود درتوان فهم خود قضاوت میکنند ولی قضاوت خود و دیگران راشریک نمی سازند ویا توانمندی شریک سازی دیگران راندارد
هما کسانی هستند که نوشته را میخوانند او را بی طرفانه یا مغرضاً به نقد می کشند جهت خواندن دیگران به رسانه های همگانی ارائه میکند تا دیگران هم حق نظرداشتنه باشد.
یا کسی پیدامی شود که نقد نویسنده را بازرسی کند ویا پیدانمی شود و سرنوشت نوشته کورگره می خورد وبشکل یک نظرباقی می ماند و یا بعد ازسالها نظرکسی به آن نوشته می افتد و شوق نقد به سراش می زند. نویسنده ومنتقد نوشته را نمی شناسد نوشته چندین سال و قرن ها که خوابیده را با نقد خود جان تازه می دهد که این را نه تنها نقد جزء تاریخ هم گفته می توانیم.
نقد یاحلاجی کردن!
حلاجی چه است ؟
مقالات دیگر...
- این دفاع وانتقاد نیست، جواب به یک ایمیل است
- گوهر ناب
- حلیم تنویر تفرقه انداز مُدرن
- در ولسوالی اشرف غنی، طالبان زنان را به شلاق می بندند!
- جوانان افغانستان! علیه "پیرسالاری" و جوانمرگی؛ آگاهانه و متحدانه به پا خیزید!
- اخطار به ملا عمر
- قهرمان سازی خیالی استعمار،غیرلکۀ تاریخی چیزبیش نیست
- غزل
- جوانان افغانستان! علیه "پیرسالاری" و جوانمرگی؛ آگاهانه و متحدانه به پا خیزید!
- خطۀ خورشید