محمد عالم افتخار
ـ با مصطلحات جا افتاده و مقبول نباید بازی کرد!
ـ فرهنگیان و روشنفکران چه باید بکنند؟
ـ "بسیار محتاط باید بود" که چی بشود؟
ـ باید دموکراسی را تمرین و از به قدرت رسیدن بدترین جلوگیری کرد!
عرض حاشیه ای:
چنانکه خیلی از عزیزان اطلاع دارند؛ 2 هفته قبل؛ اینجانب به سلسله" چرا اندیشه های ح.د.خ .ا نیازمند نقد است؟" شمه ای از مبحثی را بیرون دادم که عنوان داشت: «48 ساعت با استاد میر اکبر خیبر».
و این؛ مقدمه ملاقات ها و مباحثاتی بود که به گونه اضطراری و غیر مترقبه در 20 ساله گی من با این شخصیت شخیص دست داده است. لهذا مطلب جنبه تاریخی دارد و نیازمند احساس مسئولیت و رعایت وجدان تاریخی میباشد.
این مطلب در ویبسایت های فراوانی به بهترین جا ها و تحت بهترین کلیشه ها نشر گردید. در ویبسایت هایی که سیستم ثبت "بازدیدکنندگان" دارند؛ به ملاحظه رسید که شمار بازدیدکنندگان آن 4 تا 5 برابر سایر مقالات و آثار بنده میباشد.
به همین گونه ایمیل ها و تلیفون هایی دریافت داشتم که احساسات عجیبی را در مورد منعکس میساخت تا جاییکه آدم را به گریه می انداخت. عزیزانی در الطاف خود غلو و اغراق نموده حتی آنرا یک شهکار و در هر حال یک اثر بی نظیر خواندند.
اما اخیراً تعدادی از عزیزان اروپا نشین؛ توسط دوستی که معمولاً هفته وار با من تماس تلیفونی دارد؛ پیام پر مغز و با عظمتی فرستادند که: «نباید؛ این مطلب بدینگونه آغاز میشد!»
دوست یاد شده اضافه کرد که من بنابر اصرار؛ متعهد شدم که پیام شان را برایت (برای من ـ نویسنده) میرسانم. هم به خاطریکه خودش؛ نظر قبلاً ابراز شده دیگری داشت و هم به خاطر ایما ها و اشارات گفته و ناگفته؛ غیر ضروری یافتم که از وی بخواهم:
اگر نه چنین؛ پس مثلاً چگونه باید آغاز یا ارائه میشد و من چگونه و چرا و با کدام وجدان و شرف و نیاز...ی در واقعیتی تاریخی دستکاری و تراش و برش میکردم؟
در عین حال؛ پیش نظرم مجسم شد که اِنگار ما و خاصه اروپا نشینان ما؛ مثلاً در سرزمین بد آب و هوای بدوی و بی ارتباطات مکه 1500 سال پیش قرار داریم تا منتظر بمانیم که کاروان بسته شود تا منجمله خط و نامه و مراسله ما را؛ هی میدان و طی میدان در پی ماه ها راهپیمایی؛ به جایی و به کسی مثلاً در عراق و شام و فلسطین ... برساند. اِنگار ایمیل و تلیفون و پیامگیر ویبسایت ها و دریچه های رسانه های اجتماعی و اینهمه ارتباطات برقی 3-4 ثانیه ای؛ در دنیای امروز؛ برای رفقا و عزیزان و بزرگان ما یا کشک و پشم است و یا کارگیری از آنها و خاصتاً تماس به طریق آنها با شوده و پوده ای مانند عالم افتخار؛ کسر شأن و خلل جلال و جبروت و کبریا میباشد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ابتدا یک تعریف عام و کلاسیک از تاریخچه نوبل . جایزه نوبل معتبرترین جایزهٔ علمی است ( یعنی بود ) . جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصییت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت میشناسند ، پایهگذاری شد . در سال ۱۹۰۱میلادی، نخستین جوایز این بنیاد اهدا شد. طبق وصیت وی، پنج جایزه بهطور سالانه در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات، جایزه نوبل اقتصاد و صلح؛ به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به "بشر" کرده باشند . برخی از برندگان جایزه صلح نوبل که به بشر خیلی خفن خدمت کرده اند عبارتند از : جیمی کارتر؛ هنری کسینجر؛ شیرین عبادی ؛ باراک اوباما ؛ ال گور؛ اسحاق رابین ؛ شیمون پرز ؛ میخائیل گورباچف و.....
از خدمتهای خفن این برندگان جایزه به "بشر" فعلا بگذریم !
پس طبق تعریف اولیه برندگان باید بیشترین خدمت را به "بشر" کرده باشند! بر اساس یک نظر سنجی که روزنامه گاردین انگلیس آن را اجرا کرده است ، شیخ حسن روحانی رئیس جمهور حکومت اسلامی ، در صدر فهرست دریافت کنندگان جایزه صلح نوبل 2013 قرار گرفت." حسن روحانی" تا امروز عصر در یک نظر سنجی که روزنامه گاردین انگلیس آن را در خصوص نامزدهای دریافت جایزه "صلح نوبل" 2013 اجرا می کند ، بیشترین آرا را در میان 9 نامزد دیگر بدست آورده است.شیخ روحانی تا چند ساعت مانده به پایان این نظر سنجی 63 درصد از آرا را بدست آورده است و بعد از ایشان خانم "ملاله یوسف زی" فعال پاکسانی قرار گرفته است . گفتنی است، مهلت شرکت در این نظر سنجی روز سه شنبه و ساعت 12 به وقت گرینویچ به پایان خواهد رسید .
روزی بعد ار سالها با یکی از دوستان قدیمی ام مقابل شدم. چهرۀ پژمرده و جلد خشکش گواهی میداد که تازه از افغانستان و یا کشور های همجوار آن وارد آلمان گردیده است. در الفاظ و کلماتش درد و غم نهفته بود ودرلابلای سخنانش فریاد نارسای ملیونها افغان فراموش شده ای سرزمین آتش و مرگ جلوه گری داشت. اوپی هم می گفت و میگفت، گویی خوشحال بود از اینکه شنوندۀ را پیدا کرده است، تا کوزۀ دلش را خالی نماید. من هم سراپا گوش بودم و گاه گاهی از چشمانم اشک سرازیر میشد. پس ازختم یک قصه اش چشمانم خشک میشد و با شروع قصۀ بعدی اشک ها دوباره رویم را تر مینمود. در میان حکایتهای درد آلودش قصه ای هم بود از" مژگان"، دختری را که من هم میشناختم، داستان مژگان چون خاری در قلبم فرو خلیدودرد جگرسوزوابستگان وی را در نظرم مجسم ساخت.
مژگان دختر نازنینی که به خاطر چهرۀ جذاب و زیبایش به مدهوری - ستارۀ هند در بین دوستان و فامیل شهرت داشت ، بار ها برای صحنه های تراژید فلم های مدهوری گریسته است ولی خود در چنان تراژیدی حقیقی اشتراک ورزید که برای آن بایدشهری بگرید وملتی. اما بدا به حال ملتی که از کثرت غمنامه ها غرق در دریای اشک ، دیگر سرشکی برای ریختن ندارد و قاموس کهن زبانش کلماتی را برای شرح حالش نمیشناسد.
هفتۀ گذشته به پاس خدمات فنا ناپذیر و با ارزش پروفیسور عنایت الله "شهرانی" یکی از دانشمندان نامی کشور ، تالار دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه کابل از سوی استادان به نام "تالار پروفیسور عنایت الله شهرانی" نام گذاری شد.
این نام با ارج که سالها ملیتهای محروم از نظر انداخته شده بودند، برایشان افتخار آفرین است و دانشمندان به آن می بالند.
استاد گرامی نه تنها ازنظر مسلک به این وظیفه ی خطیر علا قمند و پر تلاش اند و به فرهنگ کشور با علاقه ی خاص می نگرند و آنهائیکه درین عرصه به انجام کار های کوچک و بزرگ می پردارند بلکه با نظرات روشن خود به آنها مدد می رسانند و تشویق شان می کنند.در نشریۀ زن مطلب را از من مطالعه فرموده بودند و مورد توجه شان قرار گرفتم و با علاقمندی برایم هدایات لازم دادند.
خانه فرهنگی "مولانا" در کانادا که شعرا، هنرمندان و شخصیت های بزرگی که کار آنها را به ریاست محترم استاد مجید “قیام”به پیش می بردند و من مسؤولیت نشرات جریده انرا به عهده داشتم، مورد توجه اوشان قرار گرفتم و مرا در نشر و پخش مطالب ، روشنی دادند.
این نام پر افتخار را به ایشان تهنیت می گوییم و امیدواریم در عرصه هنر و ادب گامهای متین و استوار بردارند و در روشنی آن اهل هنر و ادب راه خود را به جلو ببرند.
سعادت برایشان آرزو می کنم
امان معاشر، خبرنگار آزاد
دعا
خدا یا تا چه وقت آواره باشیم
دلی پر از غم و صد پاره باشیم
یکی گردان سپاه فتح ... ما را
که مرگ اهریمن را چاره باشیم
ویروس ها
بُود ویروس های این زمانه
برای مـــــرگ و میـر ما بهانه
همــه در قالب توپ و تفنگ اند
به هر کوی و به هر برزن روانه
مقالات دیگر...
- آسان سازی تحریم ها، مشروط به عملکرد ایران...
- حقیقت و دروغ در باره حج قرآنی و حج صفیانی ـ مافیایی!
- روز معلم؛ روز تعلیم و تربیت و روز آدمیت را گرامی داریم!
- غالمغال
- 48 ساعت با استاد میر اکبر خیبر
- انسان تر می شویم یا وحشی تر؟
- مکالمه تاریخی حسن و حسین !
- هفدهمین سالروز شهادت روان شاد دوکتور نجیب الله ...
- تحولات اخیر و تأثیر"نرمش قهرمانه" برچالش هسته ای!
- از جنبش ها بیاموزیم!: