انجنیر فضل احمد افغان کانادا:۱۸مارچ ۲۰۱۵م
قبل از اینکه اصل مطلب را آغاز کنم باید متذکر شد که در این نوشته مطلب از خر کنایتآ دولت است و دو خرکار دو رهبر در یک دولت و نیز باید بعرض هموطنان ګرامی برسانم که خر در جامعه ما افغانها حقیرترین حیوان و متأسفانه خرکار حقیرترین انسان شمرده میشود در حالیکه در جوامع پیشرفته و مترقی همچنان که در حیوانات از نګاهء ترحم انسانی تفاوت دیده نمیشود بین مسؤل پاک کردن کثافات و شخص عالی مقام دولتی هم از نګاه منزلت و مقام انسانی تفاوتی وجود ندارد یعنی از شاه الی ګدا همه دارای حقوق انسانی مساوی و واجب الاحترام میباشند لهذا امید غلط فهمی صورت نګیرد یعنی وقتی من از خر و خرکار حرف میزنم مطلب من از دید کشورهای مترقی است نه دید جامعه افغانی و نباید خداناخواسته کنایه من از ذکر خر و خرکار غلط و کلمات توهین آمیز توجیه شود.
راشه پسرلیه بیرته ژوند خلکوته وښیه
ته بیرته د ښکلي ژوندون خوند خلکوته وښیه
ډیره موده کیږي چی له ژوند موښکلا تللي ده
بیرته د ښکلا اوژوند پیوند خلکوته وښیه
آیا امر سنگسار با شروط ومقرره لازمیی اسلامی،
تاکنون صحیح مطابق احکام به اجرا درآمده است ؟
آیا درتطبیق احکام سوء استفاده صورت نگرفته است؟
سوالات بنیادی عنوان فوق ازقلم محترم خانم شیما غفوری
انگیزه شد تا پس از تحقیق، نکات ذیل پیش کش گردد.
خشونت در جامعه اسلامی زادۀ کسانی است که در احکام اسلامی تخلف، تحرف وتقلب را به نفع خود شان رواج داده اند. یکی از آن احکام حکم زناوسنگساراست که در اجرای آن 99عشاریه 9 درصد خیانت آشکار به اسلام ومردم صورت گرفته است. پس در قدم اول ضرورت به آگاهی کامل به این احکام، برای هریک ازباشندگان محیط اسلامی حتمی وضروری میباشد که باید در نصاب درسی مکاتب برای آگاهی جوانان گنجانیده شود، تا در رفع خشونت علیه جامعه وبخصوص زنان گرامی گام اساسی گذاشته شود.
جامعه ما افغانستان هنوز در مرحلۀ تطبیق قانون مدنی نیست. اما احکام اسلامی پذیرفته شده میتواند در جامعه ره گشا باشند.
به دلیل دشوار بودن اثبات موضوع زنا حکم سنگسار، به ندرت در صدر اسلام اجرا شده است. بر اساس کتابهای معتبر تاریخی اسلامی، فقط 5 مورد در زمان پیامبر (ص) وجود دارد که سنگسار کردن ماعز، یا مرد مسلمان با زنی یهودی، فردی به نام اسلمی، زنی از قبیله بنی غامد و زنی از قبیله جهینه، است که بنابه اصرار خودشان حکم بر آنها جاری شده است که درمتن ذیل اصرار بر اقرار یکی ازآنها را بنام اسلمیمنحیث نمونه نقل کرده ایم.
اگـر عـشـق و امـیـد از سـینۀ آدم شـود بیرون
نـیـابی در نهــاد آدمی جـز رنـج روز افـزون
نگـویـد کـس دگر غمنانـۀ فـرهاد و شـیرن را
شـود محو از کتاب عـاشـقی افـسانـۀ مجـنون
نبـاشــد اعتمـادی بـر وفـا و وعـده و پـیـمـان
بـود دل های ماشینزادگان پـر از تب مظنون
اشکبوس طالبی
|
شاید پاسخ به این پرسش چندان هم مشکل نباشد. براساس داده های جدید روانشناسی و تحلیل تیپ های شخصیتی، شناخت و بررسی شخصیت دیکتاتورها کار چندان مشکلی نیست. چرا که تاریخ زندگی آن ها به سادگی قابل دسترس است. دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، و بزرگسالی آن ها را می توان بررسی کرد و شرایط تبدیل شدن آن ها به یک دیکتاتوری کوتوله یا دیکتاتور بزرگ را تحلیل نمود.
البته مصاحبه رو در رو با دیکتاتورها کار بسیار مشکلی است. روان پزشکان و روان شناسان بالینی همواره مشکل داشته اند تا از نزدیک و در یک شرایط عادی بتوانند با آن ها مصاحبه کنند، به آن ها تست شخصیتی بدهند تا شخصیت آن ها را آنالیز کرده و به ارزشیابی شخصیت آن ها بپردازند. برای تحلیل شخصیتی دیکتاتور ها چاره را آن دیده اند که روی سخنان و مشاهدات و گزارشات نزدیکان دیکتاتورها یا خاطرات و اعمال و رفتارآ نها تکیه کنند. البته این گونه گزارش ها و مشاهدات نزدیکان دیکتاتورها ایده آل نیستند. اما توانسته انداطلاعات دقیقی را از رفتار خصوصی، عواطف و نوع سلوک با خانواده و نزدیکان و نحوه اندیشیدن و جهان بینی آن ها را ترسیم کنند.

