سید موسی عثمان هستی
هفت ثور وهشت ثور دو روی یک سکه است
هردو کفن یک رنگ و از یک تکه است
تاریخ وطن را تو زنی گر یک بار ورق
دردامن قاتلین چو قصاب، داغ لکه است
شاعربی وزن وبی ترازوی یابوسوار
زمانیکه توافق دربین سران هشت ثور وهفت ثوردرجبل السراج بین ثوریان یعنی حزب دموکراتیک خلق ومجاهدین قرارداد دوستی وهم سنگری صورت گرفت، چند سطری درقسمت شهرتاریخی جبل السراج وثوریان نوشتم. نوشتۀ طنزگونه بود که شرینی و تلخی نوشته دارای یک وزن بود که عنوان آن نوشته کچیری قروت طنزبود. از شما چه پت کنم درآن وقت نوشتم ولسوالی جبل السراج قبل از ساختن بند برق، ولسوالی نبود، بلکه کوتوالی بود وکوتوالی آن زمان را به نام زن بارۀ مشهور وطن، درحقیقت رییس بلدیۀ شهرکابل وبه ظاهر امیر دولت خداداد افغانستان، بعد مرگ پدرکه صاحب کرسی شد، او را لقب سراج الملت ودین داده بودند، چون قبل از رسیدن به کرسی تخت و بخت، تقسیم گران القاب ضیاء (روشنی ) را به امیرعبدالرحمن خان داده بودند. القاب سازان اطراف سلطنت به خاطرالقاب پدراش نتوانستند کوتوالی را به نام روشن یا روشن الجبل بگذارند.
مولانا کبیر فرخاری ــ ونکوور کانادا
صــدف آبستن از طـــفل گهــر بار خـــذف زایــد به بستر طـفل بیمار
شود حرف ار برون، بر دل نشیند مگو صاحب هنر حـــرف دل آزار
بـرون آیــد کــلام ار نیشدار است کـشد مــوشــی ســر سوراخ دیوار
سخن پیرایه گیر است از تلطف به رغمش کی سزد بر گوش گوشار
محمد عالم افتخار
درـ بخش3ـ مبانی حقیر و فلاکتبار ایدئولوژیهای منم گویان افغانستان؛ به حساب آمدِ گپ؛ جمله ای بدینگونه داشتیم:
"اطلاعات میرساند که آی ایس آی برای خنثی کردن این حرکت (اعتراض سراسری افغانها در برابر جنایات پاکستان) نه تنها مستخدمان ملا نمای فراوان خود را به کار گرفت بلکه حتی ریسک افشا و رسوا شدن وابستگان خود در پاتک های چپی و پرچمی را هم پذیرا گردید؛"
این جمله بلافاصله واکنش خیلی جدی و گلایه آمیز دوست عزیزم محترم محمد حسن آرش همسر خانم رزمنده معروف محترمه نجیبه آرش را بر انگیخت.
ایشان طی تماس تلیفونی مفصل؛ فرمودند که می بایست؛ تبصره ای با این جمله؛ افزود می گردید و تصریح میشد که پرچم نام افتخار آفرین نشریه بیداری بخش و الهامدهنده ومنسجم کننده مترقی و انقلابی بوده نسلی از مبارزان سربکف راه ترقی و تنور و استقلال ملی و ترقی اجتماعی و رهایی زحمتکشان را از یوغ ظلم و استبداد و استثمار فیودالی و امپریالیستی پرورش داد؛ ادبیات نوین و جهانبینی علمی و مترقی را در کشور نهادینه کرد؛ کتابخوانی و دانشدوستی و فراخ اندیشی را به عادت و اخلاق جوانان بدل ساخت، وجدان مردمدوستی، وطنخواهی و هومانیسم را تقویت نمود...
" اگر من در مقابل داکتر نجیب پرچم عصیان بلند نمی کردم ، تحقق یافتن انقلاب اسلامی حتی مورد بحث هم شده نمی توانست و اگر من حمایت خود را از داکتر نجیب ادامه میدادم ، فکر انقلاب اسلامی بیشتر از یک خیال چیزی دیگری نمی بود" دوستم
جناب جنرال نبی عظیمی در جواب سوال برایم گفته اند:
"اردوی افغانستان در سال های حاکمیت سیاسی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان از برکت دوستی با کشور شورا ها با پیشرفته ترین اسلحه وتخنیک و تجهیزات جنگی مجهز بود و توانایی آن را داشت که چه در برابر حملات زمینی و چه دربرابر تجاوز برحریم فضایی کشور بایستد و حملات نه تنها دشمنان داخلی را دفع و طرد نماید؛ بلکه توانایی دفاع از تمامیت ارضی ، استقلال و منافع ملی کشور را دارا باشد. آن اردو دارای برجسته ترین ، آگاه ترین و وطنپرست ترین قوماندانان، افسران متخصص و ماهر در رشته ها و مسلک های گوناگون نظامی، پیلوتان و تخنیکران برجسته ی بود که بیشترین آنان در اتحاد شوروی وقت تحصیل کرده و در طول سالیان دراز جنگ از تجارب گرانبهایی در مسلک شان برخوردار بودند. به همین سان ، تزریق نمودن روحیه پیکار وانگیزه بخشیدن به دفاع از کشور برای سربازان و افسران ارتش نه تنها کار بی امان ریاست عمومی سیاسی اردو بود؛ بل وظیفه تأخیر ناپذیر رهبری کشور، اعضای حزب و کادر های قوماندانی نیز شمرده می شد. این گفته ها را روحیه عالی رزمی و توانایی و مهارت نظامی و مسلکی و تفوق اسلحه وتخنیک جنگی اردوی ما در سال های دفاع مستقلانه به ویژه در جنگ جلال آباد به اثبات رسانید"
سلیمان راوش 21/ 4/ 2013
بهارعزیز ؛ ساعت دوازده و چند دقیقۀ روز یک شنبه ،21 اپریل 2013 بود که شعر «مزگت» ترا خواندم. اما نه یکبار که چندبار. پس از آن با خود اندیشیدم که چرا بهار نازنین عنوان
غزل را«مزگت» گذاشته؛ ایکاش عنوان با واژۀ ( زن) یا ( بانو) و دیگر مشبه ها یا مانند های ازاینگونه مزین می گردید. زیرا چنانکه من، از معنی این غزل آموختم، تصویر ژرف و واقعی گوهر ِ توانایی یک زن (بانو) آفتابینه با مُهرۀ واژه ها نقاشی و رنگریزی شده است.
ما آگاهیم که، مسجد (مزگت) جایگاه بنده گی و مکان گردهمایی برای تهیه و فرستادن فرمان های (بی پرسش و پاسخ) و بار کردن بر دوش دیگران در درازنای تاریخ بوده است ، خلاف همه عبادتگاه های دیگر. به عبارت دیگر مسجد یا مزگت مرکز فرماندهی در اسلام به شمار می آید.
بی گمان در این مرکز عدۀ فرمانده اند و عدۀ دیگر فرمانبردار اند.
و نیز به پنداشت من، معنی غزل چهار دیوار مزگت و فرمانده ها و فرمانبرداران آنجانیست.
هر چند در روال (کنایه) آنها نیز نقد سزاوار شده اند. شاید کسی بپرسد، پس معنی غزل متوجه کیست؟ باید گفت معنی غزل آژیرنده گی است که در قالب شعر ریخته شده برای بانوان، تا آگاه شوند از نیرو و توانمندی های شان، و ضعف و بیچاره گی عدۀ از مردان در برابر این توانمندی. به ویژه ناتوانی آنعده ازنرینه ها چه زیبا بیان گردیده که در اثربی اراده گی و کسر خِرد خویش، به شمشیر خشونت و زندانی کردن بانوان ( پوشیدن حجاب و در خانه ماندن شان) متوسل می شوند.
مقالات دیگر...
- عنصر گیتی
- مگر؛ آی ایس آی؛ شاخ و دُم دارد؛ جناب "وجوهات"!
- روشنفکری دینی است و یا دینی و غیر دینی ندارد!
- غزل
- چه کنم؟!
- پیشنهاد به پیشگاه همه فرهنگیان و مردم سرزمینم ( خراسان) افغانستان
- سر و صدا های کرزی از کجا سرچشمه میگیرد؟
- " اکه عقل " بُن اول و بلیه های "سبز گندم خورک"!!!
- قسمت یازدهم فمینیسم چیست ؟ و هنجار های خانم بهأ کدامست ؟
- زمونږ دريمه ستونزه
