فدای ریزه گل های وطن شم
به زیر پای آنان من چمن شم
برای هرکه باشد ضد طالب
همه کفش و کلاه و پیرهن شم
ن.ت
https://www.youtube.com/watch?v=-b9zr0C4uHQ&list=UUSBn0GRI9ET7TMh1e-HXWDQ
گـر آشــنـا وســیلـۀ خـصـم زبـون شود
سرتاسر وطـن به خـدا غرق خون شود
گرسده ها به جنگ وبرادرکشی گذشت
بـایـد ز سـینه عـقـدۀ خونین برون شود
باگرگ دنبه خوردن وبا میش نوحه گر
این طرح ورشکسته زبنیان نگون شود
پوهندوی شیما غفوری
کارشناس و فعال حقوق زن
به دولت وحدت ملی
کابل- اول نومبر ۲۰۱۴
در طول جنگهای پی در پی، موقف زن افغان نه تنها در سطح کشور، بلکه در مقیاس جهانی سیر قهقرایی را پیموده است. با در نظرداشت اینکه زن افغان همواره و بخصوص در سه دهۀ اخیر با همت والای خویش در جریان مصروفیت مردها در جبهات جنگ،چرخ زندگی را با حوصله مندی و متانت بدست گرفته و شیرازۀ زندگی فامیل را محکم نگهداشته و نگهمیدارد؛ لازم است تا نه تنها جانب ذهنیت جامعۀ افغانستان این واقعیت را فراموش نه ننموده و به خدمات آنها ارج بگذارند، بلکه جهانیان هم نباید دیگر بیش از این زن افغان را از روی ترحم بیچاره و مظلوم پندارند، بلکه ظرفیت ها، توانایی ها و آمادگی های وی را لبیک گفته، پشتیبانی نمایند. بدینترتیب زن افغان چانس آنرا خواهد داشت تا اهداف شرافتمندانۀ خویش را در تثبیت ارزش انسانی و نقش مؤثرش در آبادانی یک جامعۀ مرفه و مستقل عملی نماید. با این طرح میخواهم به طور مشخص پیشنهادات مشخص خویش را برای بهبود و ارتقای موقف و نقش زنان افغان در جامعه به طور ذیل ارائه نمایم.
عقاب زخمی
عقاب زخمی ام در اوج پامیر
بُود دنیا برایم سخت دلگیر....
شکوه پیکرم هر چند سنگ است
به قلب دشمنان ام گشته ام تیر
سعودی
ابوبکــــــر و عمـــر دوباره آمد
به قرن بیست و یک هرکاره آمد
مسلمان میکُشند و میخورند خون
به نسل هر سعودی چاره آمد
محمد عالم افتخار
(قسمت دوم)
فصل اول: "پیری" امر مکرم طبیعی و "پیرسالاری" امر منفور سیاسی
در حالیکه حسب قوانین طبیعت؛ پیری و پُر سالی؛ واقعیت محترم و مکرم به ویژه در گستره وجدان و عقل انسانی در اغلب فرهنگ های گشن بیخ مشرقزمین میباشد؛ "پیر سالاری" چون امری سیاسی یعنی انواع دیکتاتوری؛ با سوء استفاده از حرمت و کرامت پیری و سالخوردگی؛ مضر و محکوم و مردود است. کما اینکه "دینسالاری" به علت دیکتاتوری مبتنی بر سوء استفاده از قدسیت دین و دینداری در باور مردمان بودن؛ مضر و محکوم و مردود میباشد.
اینچنین؛ حتی "علم سالاری" میتواند دیکتاتوری با سوء استفاده از اعتبار و اتوریته و جذابیت علم و ساینس باشد؛ و به همین علت؛ مضر و محکوم و مردود.
بنابر این؛ همانگونه که انتقاد و مبارزه و حرکت علیه "دینسالاری" و "علم سالاری"؛ بی حرمتی و ستیزه علیه نفس دین و علم نیست و بلکه دقیقاً در راستای حفظ و تأمین قداست و احترام جایگاه و پایگاه دین و علم نیز میباشد؛ انتقاد و مبارزه و رستاخیز علیه "پیر سالاری" هم بی حرمتی و ستیزه علیه نفس پیری و بزرگسالی نبوده بلکه در راستای صیانت از حرمت و جایگاه مکرم پیران و بزرگسالان جامعه و خاصتاً پدران و مادران و پدرکلانها و مادرکلانها هم میباشد.
