پیرزن پس از صبح بخبر گفتن مرا به درون خانه اش دعوت کرد. خانه ای تقریبا پاک و قشنگی بود. بعد از آنکه روبرویم نشست در حالیکه گلویش را عقده گرفته بود آرام گفت:
ـ شما خوش آمدید. من بلاخره بهتر دانستم وصیت پسرم را در آخر عمرم بجا کنم. هرچند خیلی غم انگیز است اما چاره ای ندارم باید ویلون های پسرم (توماس) را به شما بسپارم تا مثل پسرم آنانیکه میخواهند ویلون نواز شوند از آنها استفاده کنند. و با دست به گوشه ای خانه اشاره کرد جایکه چهار عدد ویلون به دیوار تکیه داده شده بود. پس از کمی خاموشی دوباره گفت:
ـ میدانید سیزده سال ام بود که من با پدر برادر و مادرم دو سال در مکتب موسیقی زندگی کردم و بعد با کشیدن آهی دستش را روی پیشانی اش گذاشته و برای جلوگیری از ریختن اشکهایش به زمین چشم دوخته ادامه داد:
سال دوم جنگ جهانی، اتریش را المان اشغال کرده بود و نمیدانم از منطقه ای در شمال شهر چرا ما را از خانه های ما به زور کشیدند و آنجا یعنی مکتب موزیک آوردند. کار ام این بود هر روز ده بار به کلیسا داخل شوم و دعا کنم تا دیگر جنگی نباشد و ما باز به خانه خود برگردیم...
به قلم الهه افتخار
پیش از همه به دوستان عزیز و قدر دانم نوروز و سال نو و بهاران زیبا را تبریک عرض می نمایم .
بشر باپیشینه اختلافات فرهنگی در مسیرتاریخش مواجه بوده است تا آنجا که اکنون اکثریت مطلق مردم توانایی تصور نمودن (وحدت فرهنگی) نی که توانایی تصور کردن تحمل اختلافات فرهنگی و به خاطر این اختلافات نجنگیدن با همدیگر را ندارند.
در نتیجه همین است که بسیاری ازانسان ها دردوره زندگی 50 ـ 60 یا 100 ساله به پختگی کامل نمیرسند، جایی که خود را انسان و همه نوع خود را مثل خود انسان برابر به حساب آورند و به همین علت اکثریت عظیم فاقدانضباط فکری وتحلیلی بوده طرز بینش آنها خلاف شرایط محیط و دنیایی که در آن زندگی میکنند؛ بار میاید.
آیا عدم آزادی؛ مانع به کمال رسیدن انسانها و یا توسعه لازم و ضرور جو فکری وعقلانی آنها است و یا عامل سرنوشت و تقدیر؟
آیا اختیار و آزادی؛ ماده است و یا ذهن ؟
راستی بازدارنده انسانها از رشد و کمال چیست ؟
در باب این سوال ها به چند مورد میپردازم امید که درست اشاره کرده باشم .
مولانا کبیر (فرخاری) ونکوور کانادا
زحــرف دل چــو بـگـشایم دهن را به پــرواز آورم مــرغ سخـن را
به گوش گل برم گوشواره از شعر ز شــادی وا کــند درز یخـن را
غــزل را چـون گـهرمی بخشم آیین گــزنـید شـیوه ی طـرز کهن را
صدیق راهی
زمان میگذرد، همانطوریکه همۀ رویداد ها در بستر زمان رخ میدهد، همراه با آن ؛ همۀ رویداد ها و اتفاقات در حافظۀ زمان برای همیشه قید گردیده و به حیث منابع و مأخذ معتبر مورد استفاده ونظر داشتهای تحلیل گران و پژوهشگران قرار میگیرد ، از نظریات و اندیشه پردازی افراد و اشخاص گرفته تا به ساحۀ پراتیک و اعمال شان در پهنای زنده گی همه زیرذره بین حلاجی وارزیابی سنجش و سبک سنگین میگردد ، بسیاری از جستجو گران وقلم بدستان زبده و ورزیده تلاش میورزند که با تمام بیطرفی وبی غرضی مسایل و حالات را بدست بررسی بگیرند بدون آنکه درجریان بررسیهای شان واقعیت ها وحقایق را تخطئه ، تحریف و وارونه بسازند و با نهایت فرهنگ عالی انسانی به توضیح همۀ موارد مورد نظر توجه نموده وفرض وظیفوی خویش را با کمال صداقت انجام میدهند؛ اما هستند چهره هائیکه با غبن وخیانت با دخیل ساختن اغراض شیطانی شان به قلب ماهیت کردن وقایع و حقایق پرداخته و آنقدر درین راستا به پیش میروند که نیات شوم شان بالاخره به اراده های پلید و ناپاک مبدل میگردد که میخواهند تا با ارائۀ تصاویر غلط و تقلبی از حالات و اوضاع به اغواگری ها و عوام فریبی ها پرداخته و در پشت وپناه اراده های شیطانی به تحمیل وتعمیل نقشه های دست میازند که خواست نیرو های ضد تنوروضد ارتقا وبهروزی جنبش های مردم دوستانه میباشد.
هموطنان عزیز!
افغان موج بهترین تبریکات خود را به مناسبت حلول سال نو، بهار نو، و روز نو 1392 شمسی به همه مردم رنجدیده و شرافتمند افغانستان پیشکش میکند. به آرزوی سالی بدون جنگ و خونریزی و پر از برکت برای هموطنان است.
بهار
این بار با بهـــار سفـر میکنم به دور
تنپوش گرم نیست برایم دگر ضرور
راهی که شوق دیدن یار است بسته اند
از آسمان چو چلچله ها میکنم عبور
مقالات دیگر...
- دوطن دترقۍ ملي ګوند له خوا دمباركۍ پيغام
- داسپرلۍ دئ؟
- ميراتې مېلې
- بخش دوم و سوم قسمت نهم ـــ تراوش های مغز بیمارو واقعیت های انکار ناپذیر
- غزل
- به حکم قرآن؛ نادان؛ مسلمان نیست!
- پاسخی برای شورای علمای پاکستان!
- فیصله های شورای وزیران و یا رها کردن باد در هوا
- روز جهانی زن، ونکوور کانادا
- د ښځو دنړیوالې ورځې نمانځنه