قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
دوم فبروری 2014
اگر دانم که می مانی ترا بی عار می خوانم
رفیق طالب وحشی و هم غدار می خوانم
برو جانا رها کن ملک ویران دلیران را
وگرنه تا ابد با دشمنان همکار می خوانم
بسی با امر خود بینی نمودی زیر پا قانون
برو ورنه ترا بیچاره و بیمار می خوانم
محمد عالم افتخار
(ادامه) جز بشر؛ هیچ جاندار دیگر؛ به دانش و دین ضرورت ندارد!
در جریان زندگانیِ دوران بلوغ؛ دو بار گرفتار گریستن هیستریک بسیار شدید و عجیبی گردیدم.
نخست؛ باری بود که در روز های پس از تسلط یافتن طالبان بر شمال کشور؛ موفق شدم از دکتور جوانی یک تعداد کتاب های طبی نو چاپ را جهت مطالعه بگیرم.
این کتاب ها غالباً خیلی قطور بودند و بعضاً تا سه جلد که رویهم ارتفاع 16ـ 15 سانتی متر را اشغال میکردند؛ مثلاً کتاب سه جلدی فارموکولوژی کاتوزینگ.
روزی که گرم مطالعه کتاب خیلی دلچسپ و برایم مهم و سیر آموزش "هیستولوژی" بودم؛ یکی از «رفقا»ی عزیز به ملاقاتم آمد و من هم خودمانی گری کرده او را به اتاق مطالعه خود بردم که بر علاوه؛ کتب چندی مانند روانشناسی مرضی اطفال؛ اناتومی انسان؛ مورفولوژی، یکی دو فرهنگ لغات و اصطلاحات و چیز های دیگر نیز دور و برم بود.
صرف نظر از خوش و بش و تعارفات و تشریفات؛ این «رفیق» که فارغ صنف 12 بوده و برعلاوه مدتی در شوروی چیز هایی خوانده بود؛ به طرز کاملاً جدی مخاطبم کرده گفت:
ـ راستی، راستی حالا هم کتاب میخوانی؟؟!
مـــــــاریـــــا دارو
بااظهار سپاس و حمایت از فراخوان آقای سلیمان کبیر نوری زیر عنوان
زنان، مادران و دختران وطنم؛ به پا خیزید!)(
خطاب به زنان افتخار آفرین کشور!
هرگاه تو نبودی جهانی هستی وجود نداشت…این تویی که تسلسل بشریت را بوجود آوردی و این تویی که از شیرهء وجودت از خون رگهایت طفلی را تغذیه و بدنیا میآوری و اورا بارور میسازی و آن نهالی پروده دامان توست که علیه آزادیها و حقوق حقه تو دستور خفه شدنت را صادر مینماید.
آری...! ای زن ! ای زیبایی جهان! و ای درخشش صفا و محبت ! بتو میگویم که حق گرفته میشود. اگر قامتت را راست نسازی، و برای گرفتن حقوقت مبارزه نکنی، دلیل بی تفاوتیها برانست که طرف ستمگران را انتخاب نموده ای.
رسول پویان
گـمگـشته دل واله و حـیران به دست کیست
خانه به دوش بیسروسامان به دست کیست
دانــشپــژوی خـبـره و آمـــوزگـار مـــــن
این طفل پاگـریـز دبسـتان بـه دست کیست
گـفتم که مسـت میکنمش از شـراب عشـق
در حمایه و پشتیبانی از فراخوان محترم سلیمان کبیر نوری « زنان، مادران، دختران وطنم به پا خیزید»
خواهران و مادران عزیز محتوای این فراخوان بسیار بزرګ است۰ زیرا این عنوان در حد یک شعار نیست۰ بلکه آتشی است که
دامن جامعه ما را ګرفته و کانون همه خانواده های روشنفکر و روشن ضمیر را وامیدارد تا به این فراخوان پاسخ روشن بدهند۰
زنان در تمام ادوار تاریخ چه کاخ نشین بوده اند و یا خیمه نشین بوده مورد استفاده ، آزار و اذیت مرد سالاران قرار ګرفته و در آتش تعصبات ، تجاوز و زن ستیزی سوخته اند۰ در طی سه دهه تحولات، آمدن مجاهدین و در ګرفتن جنګ های تنظیمی، زنان بار عظیمی جنګ ها را بدوش کشیده و آسیب پذیر ترین قشر جامعه بوده اند ۰ و متاسفانه با روی کار آمدن طالبان آخرین شمع زنده ګی زنان به خاموشی ګرا یید۰ طالبان زن ستیز و فرهنګ ستیز در وازه های مکاتب و مراجع کار را به رخ زنان بستند۰
در دوران به اصطلاح روشنګری و دیموکراسی ریس جمهور حامد کرزی و هجوم بیش از چهل چهار کشور جامعه جهانی به کشور
مقالات دیگر...
- پیدای ناپیدا
- جز بشر؛ هیچ جاندار دیگر؛ به دانش و دین ضرورت ندارد!
- يك ناگهان تنها !!
- اگر؛ یک رئیس جمهور غیر طالبی؛ میداشتیم؟!
- مرغ آواره
- مژده، مژده، مژده؛ افغانستان وارد ژرفنای علم عصر گردید!
- به جواب:(آیا با کله خام می توان سیاست پخته نمود؟) با تبصرۀ افغان موج
- محنت آباد
- دوبیتی های سرگردان
- غنی احمد زی را؛ کی ها و چرا "دومین مرد متفکر دنیا" ساختند؟!
