سیموسی عثمان هستی
یادی از زنده یادعالم تاب با نام مستعار"زیبا"
جای تأسف است هنوزهم ملت افغانستان با وجود دموکرسی آورده شده از غرب و امریکا، به خاطر بی ثباتی و بی امنیتی موفق نمی شوند هنرمندان، نویسندگان ، شعرا و دانشمندان داخل و خارج از افغانستان را در داخل افغانستان دورهم جمع کنند. در این اواخر در« جشنوارۀ دهلی ، بهترین آوازخوانان مرد و زن، بهترین آهنگسازها و بهترین تهیه کنندههای ویدیوئی آهنگها، براساس رای بینندگان تلویزیون آریانا برگزیده و به آنها جایزه درهند داده شد.»
سید موسی عثمان هستی
بخش نخست
حرفهای قناری هنوزدرقفس نقداست
ترا خرس ساخت روس در افغانستان
و گرنه خرگوش بودی در جنگلستان
سرود مزدوری، سرودی از تاجکستان
مقام تو،به آخرشد درآموی خروشان
شاعربی وزن وبی ترازو
دوستی به من تیلفون زد درتیلفون می خنید و از خنده خود را گرفته نمی توانست،آخرگفتم: اوآدم چرا خنده می کنی؟ گفت: « باچند سوال روبرو شده ام»، گفتم: خانه پُرپلوخنده نکن بگوسوالهای خود را. گفت: « اول سوال من این است مرا می شناسی که درافغانستان چه کاره بودم؟». گفتم: بلی می شناسم از قریۀ بایان، پروان از یک خانوادۀ شریف بایان، از خوانین با نام و نشان ، باحزب پرچم همکاری داشتید. گفت: « نوشتۀ نقد کتاب رها درباد به شما بسیاردردسرخلق کرده باشد،شنیدم: « که پرچمی ها بجا ایکه با خانم ثریا بخاطریکه گوشۀ از تاریخ جنایت حزب دموکراتیک خلق را با اسناد، شواهد، دلایل ، قراین که هرسطراش ثبوت جرم می کند، با او جنجال می داشتند و بجای اینکه از پاچۀ قلم خانم ثریابها می گرفتند، دندان بر پاچۀ قلم شما محکم کرده اند». گفتم همان طوریکه ازحزب دموکراتیک خلق گلایه کردن سود ندارد، از دار و دستۀ پرچم هم گلایه کردن حماقتی بیش نیست.
«سگ را گر به دریای هفتگانه بشوئی - چون که ترشد، پلیدتر باشد »
سایت های انترنتی وفیس بوک نقش آب غسل بر پلیدها دارند. من این درد سرها را در تمام طول عمرخود که با قلم سروکار داشتم، درگیر بوده ام. من گاو مُردن ها را دیده ام، گوساله مُردن ها نسوار قلم من هم نیست. تشویش نکنید و تعریف کنید که چه شنیده اید و چه خوانده اید؟
افتخار عزیزم سلام:
فکرمیکنم درتتبعات تان چنان وامانده شده اید که حتی شفیع عیار را سرور و سردار خویش گر دانیده اید، لطفآ دست از پا خطا ندهید و به دریافت دانش بیشتر درین بحر متلاطم تلاش بی امان نمایید، عمرتان طویل باد.
بامحبت ، وزیر”
****
این کامینت (نظر) را؛ عزیز ناشناسی در ویبسایت گسترده دامن خاوران؛ ذیل "گفتار پانزدهم" اینجانب لطف کرده اند. در جایی خوانده بودم که یک همچو کامینت؛ " کتابخانه ای در یک سطر!" ارزیابی گردیده بود. من نیز احتراماً به خاطر توصیف نظر این دوست ناشناس؛ همان وصف " کتابخانه ای در یک سطر!" را به کار می برم. چرا که بسا چیز ها میتوان از این نظر استخراج کرد و مورد مباحثه قرار داد.
به ترتیب:
نخستین چیز؛"وامانده شدن من در تتبعات" است. یعنی اینکه من؛ 40 تا 50 ساعت برنامه های ویدیویی ی دارای روح پروتیستانتی در قبال قرائت های حاکم 1400 ساله مذهبی را به دقت ممکن مرور کرده و با مطالعات و یافته های پیشین خود و منابع قابل دسترس جدید، مبانی علوم و منطق و تجارب و حقایق تاریخی کشور و منطقه و جهان مقایسه و بالاخره نظری در باره قایم و اعلام نموده ام؛ مظهر وامانده شدن من در تتبعات است؛ شاید!
لذا سعی خواهم کرد تا اگر توفیق آفریدگاری نصیب شود؛ از این وامانده گی بیرون برآیم. همین.
دومین چیز؛ کتاب؛ نه که دایره المعارف "حتی شفیع عیار را سرور و سردار خویش گر دانیده اید" است.
نوشتهء الهه افتخار
از آنجا که میدانیم امروزه مسئاله زن و حقوق فطری و مدنی آن محور اصلی گفتمان کشور ها و رسانه های خبری است که در واقع یک بحث وسیع و گسترده حیاتی میباشد . همان طور که چندی پیش در مورد تجاوز گروهی بالای دختری 23 ساله که باعث جان باختن وی گردید، در دهلی خبر داده شد که اعتراضات و عکس العمل شدید مردم برای مدافعت از حقوق این دختر و دستگیری و مجازات عاملان همچو قضایای تکان دهنده را در پی داشت. پدر این دختر خواهان اعدام مجرمین گردید . بررسی ها درهند نشان داده است که در هر 20 دقیقه یک تجاوز جنسی صورت میگیرد .
اگر چی هندوستان از جمله کشورهایست که از نگاه سطح فرهنگی و اندیشه ای بالا ست، که میتوان آنرا بزرگترین دموکراسی جهان گفت . چنین قضیه هایی دردناک بر مردم آن که شجاعانه فریاد عدالت برای حق این دختر و حقوق و آزادی و حرمت زنان بلند نمودند، مصیبت است و سانحه عظیم برای این کشور بزرگ بوده است. چونکه «تصویر هند به مثابه یک کشور مدرن و توسعه یافته با آشکار شدن خشونت و تجاوزهای وحشیانه ای که علیه زنان صورت می گیرد، خدشه دار شده و هند به مثابه کشوری به جهانیان شناسانده شد که در آن خشونت مبتنی بر جنایت علیه زنان بیداد می کند. البته آن چه که در ارقام و آمار رسمی ثبت می شود تنها سرکوه یخی از جنایت و ستم است که به زنان هند می رود.»
نورمحمد غفوری
له هرې خوانه په ما غم اوروي
د زمانې زړګی ماتم اوروي
هسک د وختونو له وريځو ډک دی
چیرته ماران چیرته لړم اوروي
دا د وحشت دیوان تیارې خپروي
په هر بل شوی څراغ بم اوروي
همته! ګوره ملا دې خمه نه شی
مقالات دیگر...
- قهرمان سازی های خلاف واقعیت قسمت چهارم
- محترم آقای نجیب جان روشن!
- رئیس اتحادیه افغانهای بریتش کلمبیا جدیدآ انتصاب شد
- شفیع عیار؛ و کشف حقیقت قرآن و حدیث در اَبَر لابراتوار"افپاک"
- آشنادي
- فقر شخصیت ورها شدن درگذرگه ای باد ها
- لحظه ی با آقای زریر (راووش) هنر مند خوش آواز
- کتابی 'مقدس' که از زمین به آسمان فرستاده شده
- عقیق سوخته
- آگاهی
