سید موسی عثمان هستی
دیدید که افراد وطن درخون تپیده
امروز ز بیگانگان شبخون رسیده
گردیده افسرده و تن ما پاره پاره
تاریخ در جنگ چنین دون ندیده
حجرالنسر
سوالات دوست محترم را در زیر این نوشته بخوانید... بدخشی درسن 18 سالگی به اساس هدایت عبدالروف خان پدرضیاء باری بهاری که از اقارب طاهر بدخشی بود او را منَ از نزدیگ زمانی که دربدخشان قاضی بودم می شناختم. عبدالروف خان حزبی ساخت در بدخشان؛ جوان ترین افراد حزب شان طاهربدخشی بود. طاهر وقتی که به کلبل آمد در خانه سرور دهقان زندگی میکرد سرور دهقان شاعرمتصوف وهم درسیاست دست رسی داشت. آن وقت چپ بازاری نبود. اشخاص و افرادی مثل مشروط خواهان درخانه دهقان رفت وآمد داشتند و دهقان درآن وقت تجارت قالین داشت. وطاهربحیث یک همسایه سرور دهقان و یک شنونده خوب درمحفل مشروطه خواهان با ما در آن مجالس می نشست و مشق سیاست میکرد. اینکه گفتم طاهرازعضای جوان حزب دست ساخته عبداروف خان باری بهاری بود آیا در سیاست وارد بود؟ نخیر! طاهر آن وقت یک جوان علاقمند درسیاست بود ولی الفبای سیاست را هم نمی دانست. تنها یک شنوند درمجالس خانه سروردهقان بود.
سه نقطه
گرفتارم به درد و غم سه نقطه
شکایت از کسی دارم سه نقطه
نمیشه عرض حالم را بگویم
برای هر که شد یارم سه نقطه
سه نقطه
سه نقطه روی کاغذ میگذارم
که تا تسکین شود صبر و قرارم
قلم خندیده ... میگوید برایم
دگر طاقت به غم هایت ندارم
از: نيسان
انگیزه شینواری درگذشت ، به عبارتی کشتندش ، خاموشش کردند ، چیزی زیادی از او نمیدانم ، در رسانه ها دلیل شهادتش را حمله ای انتخاری و قطع شدن پاهایش و خونریزی زیاد و مرگ ناشی از این جراحت اعلام کردند . همین
کوشش میکنم زیادتر در باره اش بدانم چیزی خاصی نمییابم فقط اینکه سی و چار سال پیش در آچن ننگرهار زاده شده و فارغ فاکولته ای ادبیات بوده ، معلم و ژورنالیست بوده و بعدش هم فعالیت سیاسی را در شورای ولایتی پی گرفته .... دلتنگ میشوم به عکس هایش زل میزنم به دو تا جفت چشم سیاهش که در همه تصویر هایش یگانه مشخصه ای شناختنش است ، باقی در پوششی سیاه و گاها سپید پنهان است ، این هویت زنانه که خطر کرده بود و تا اینجا پیش آمده بود ، که بود ، چرا کشتندش ؟؟؟ چرا در سرزمینی که هیچ صدایی را برنمیتابد ، خاموشش کردند ؟؟
رسول پویان
موسیقی با رگ و پود هستی آمیزش یافته و هرگز نمیتوان آن را از جسم و جان موجوداتعالم بویژه انسان جدا کرد. نغمۀ آبشاران، نجواهای پنهان و آشکار طبیعت، نوای دلنشین پرندگان و آواز مستانۀ ساز نوازندگان در ژرفای دل آدم نفوذ میکنند و به انسان شور، تپش، انرژی اسرارآمیز حیات و دلزندگی جاودانه میبخشند. کسانیکه موسیقی را درک و احساس کرده نمیتوانند صخرهسنگهایی را مانند که از ظرافتها و نازکیهای عاطفه و احساس زندگان بیبهره اند. افراطیون کوردل و ظالم هرچند تلاش میورزند تا موسیقی را از فرهنگ و مدنیت ما دور کنند؛ اما هرگز موفق نمیشوند؛ زیرا انسان به دون احساس، عاطفه و ذوق هنری جسم مرده و بری از تپندگی و تر و تازگی خواهد بود.
در خراسانزمین(افغانستان کنونی) موسیقی با تاریخ، فرهنگ و تمدن ما چونان آمیزش یافته که به روح زنده، بالنده و مستانۀ زندگی تبدیل شده و در تمام عرصههای حیات نفوذ کرده است. در درازنای تاریخ در این قلمرو کهن آلات موسیقی بسیار متنوعی ساخته شده است که استادان فن آنها را در بزمهای شاهانه، حلقههای عارفانه و مجالس مردمی مینواختند . در سدههای اخیر خاصه در قرن جاری به سبب فرهنگ ستیزی، تعصب و نا آگاهی حاکمان وقت بسیاری از ارزشهای فرهنگی، تمدنی و هنری ما در لابلای گرد و غبار فراموشی دفن شده و یا همسایگان ما آنها را در لیست میراث تاریخی، فرهنگی و هنری خویش ثبت کرده اند.
نگاه گر: صدیق رهپو طرزی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در آغاز این گفت و گو، آقای فریدِِ مزدک، بیان داشته است که نگاهی به ٫٫عقب ،، نموده تا به ٫٫اصل ،، پاسخ برسد.
من، با خوانش این نگاه به عقب، صاف و پوستکنده بگویم، شاد شدم که از میان رهبران پیشین حدخا، و وطن، کسی جرات نموده و تلاش دارد، نگاه به ریشهٔ شکل گیری ٫٫چپ ،، بیاندازد.
اما، چند واژه بعدتر، متوجه شدم که ایشان این حضور دیدگاه ٫٫چپ ،، یا درست ترش مارکسباوری روسی را که پس از ۱۹۱۷، رنگ گرفت، با یک خیز بزرگ، به دههٔ هفتاد همین سده پراند.
این امر روشن است که از همان سال، چنین هوایی بر سر رهبران شوروی بوده است که دامنهٔ نفوذ پیشین تزاری را اینبار، با رنگ ٫٫سرخ و چپ ،، بدهند. دریافت ژرف این مساله در این تنگجا نمی گنجد.
من کمی پیش می خزم و رخداد های سال های سی، سدهٔ بیست رادر نظر می گیرم.
شوروی پس از فراغت از آسیای مرکزی ـ با سرکوب خونین ـ در همان خط سیاست امپراتوری تزاری، در رقابت با بریتانیا ـ تلاش نمود تا افغانستان را در محور نفوذش قرا بدهد. این امر در چارچوب همان سیاست ایجاد حزب های چپ به شکل ٫٫قمری ،، با ح.ک.ا.ش.، جریان یافت.
مقالات دیگر...
- در روز والنتاین !
- شناخت آلات موسیقی اصیل افغانستان |بخش سوم|
- مسلمانان؛ از اعتلا به «دوران طلایی تمدن»؛ تا سقوط در قعر «عصر تاریکی» و توحش!
- د پردیوچور
- به بهانه پاسخ محترم فرید عادل به رساله محترم عالم افتخار
- مسلمانان؛ از اعتلا به «دوران طلایی تمدن»؛ تا سقوط در قعر «عصر تاریکی» و توحش!
- دوبیتی های سرگردان
- شناخت آلات موسیقی اصیل افغانستان
- فاشیسم از این آشکارتر!؟
- چشم دید یک غریبه از زادگاهش