کابل- افغانستان
د ۱۳۹۲ کال د اسد د میاشتې ۲۷ مه نېټه
د وطن د ترقۍ ملي ګوند رهبري د هیواد د خپلواکۍ د ۹۴ یمې کالیزې په مناسبت دافغان ولس لوڼو او زامنو، په تیره بیا د وطن د ترقۍ ملي ګوند مبارزو غړو ته د زړه له کومي مبارکي وایي او د هغو په ساتنه کې ورته د ټینګ عزم، وحدت، شهامت او توانمندۍ هیله کوي.
په ۱۹۱۹ میلادی کال کې، کله چې امیر امان الله خان د انګریزي استعمار پر ضد د جګړې او جهاد غږ پورته کړ، د افغانستان د ټولو قومونو، طبقو او اقشارو لخوا یې د زړه له کومی ملاتړ وشو. یو له بله د مختلفو او ان متضادو ګټو لرونکو ټولنیزو ګروپونو پخپل منځ کې له داخلی کشمکشونو ډډه وکړه او د وطن د آزادۍ ترلاسه کول یې تر خپلو شخصي او ګروپي ګټو پورته وګڼل. همدا ملي یووالي د هیواد د استقلال په لاسته راوړلو کې ستر رول ولوباوه.
د انګریزی استعمار څخه د افغانستان د خپلواکۍ د ترلاسه کولو په بهیر کې د ټولو هیوادوالو اتفاق او واحد عمل ښئي چې افغانان سترو ملی موخو ته د رسیدو له پاره د یووالی او اتفاق توان او استعداد لري. د وطن د ترقۍ ملي ګوند باورمند دی چې زموږ ولس په اوسنیو ستونزمنو شرایطو کې هم د عامو ملی ګټو د ترلاسه کولو له پاره د یوه موټی کېدو توان لری او کولای شی چې پخپلو غښتلو مټو د خپل هیواد د آزادۍ، ځمکنۍ بشپړتیا او ملی حاکمیت دفاع او ساتنه وکړی او د افغانانو د خپل منځي تفاهم له لارې په هیواد کې د سوله ایز ژوندانه شرایط رامنځته کړی.
ژوندی د وی افغانستان
تل دې وی استقلال
عبدالحی مالک
د وطن د ترقۍ ملی ګوند رئیس
آنقدر مست به پیش خود و بیگانه شدم
که ندارم رمقی ـ بی سر وسامانه شدم
هر کسی ظن بدی دارد و با من قهر است
بر سر کوچه و در میکده افسانه شدم
شکوه ام بود ـ چرا حرف دلم ناحق است
مُحتسب قهر شد و بندی این خانه شدم
شک نکن دست من و پای من از من قهر اند
بنده ای قاضی شهر ام شده ـ زولانه شدم
محمد عالم افتخار
بنی آدم؛ اعضای یک دیگر اند که در آفرینش ز یک گوهر اند
چو عضوی به درد آورد روزگار دیگر عضو ها را نماند ؛ قرار
تو کز محنت دیگران؛ بی غمی نشاید که نامت نهند ؛ آدمی !
به مقتضای این فلسفه شگرف سعدی بزرگ؛ قبل از همه نسبت فجایع انسانی خونین و تلخ که این روز ها مصر باستانی را فرا گرفته مراتب غم و اندوه و همدردی خود ـ و تا جاییکه مجاز باشم ـ مراتب غم و اندوه و همدردی زنان و مردان و جوانان آدمیزاده وطن خویش را به مردمان آسیب دیده و حیران و پریشان مصر تقدیم میدارم و علی الوصف اینکه افق روشن نزدیک را در فراسو ها نمی بینم؛ آرزومندم این مردم خیلی ها روشنفکر و با سواد و متمدن در شرق میانه و «جهان اسلام»؛ هرچه عاجلتر از ورطه فلاکت وا رهند؛ بر خشونت ها و خونریزی ها فایق آیند و جنبش رهایی بخش ملی و دموکراتیک خود را به بهترین وجوه؛ پیروز گردانند!
ادا کردن حق سخن در مورد مصر بزرگ؛ مردمان؛ جریانهای سیاسی؛ چالش ها و معضلات آن به ساده گی و کوتاهی مقدور و میسر نیست و من نیز بنا ندارم بیهوده به قلمفرسایی درین گستره بپردازم.(1)
رویداد های دراماتیک و سپس خونبار و وحشتناک درین سرزمین تمدن ها و فرهنگ های کهنترین بشری؛ مرا هم مانند هزاران هموطن با احساس دیگر؛ به تعقیب خبر ها و گزارشات و تبصره ها و داوری ها پیرامون آنها واداشت.
حسب آنچه خواندم و شنیدم و سبک و سنگین کردم؛ محمد مرسی رئیس شاخه سیاسی اخوان المسلمین مصر با نام اختصاصی "حزب آزادی و توسعه" یک سال قبل با اکثریت کم 51 فیصد آرا در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و حکومتی تشکیل داده بود.
طبق اطلاعات متعدد؛ او که در آغاز خودش را رئیس جمهور تمام مردم مصر خوانده بود؛ به هر دلیلی به حزب و حامیان ایدئولوژیک خود محدود گردیده اعتماد سایر نیرو های سیاسی پر قدرت مصر به شمول بخش هایی از خود اخوان المسلمین (به مفهوم وسیعتر) را نتوانست تقویت و حفظ کند و با آنان که سال قبل به طریق خیزش عمومی علیه دیکتاتوری حسنی مبارک؛ راه چنین انتخابات و تحول سیاسی را هموار کرده بودند؛ به شراکت دولتی بپردازد. بدینگونه نه تنها وعده های انتخاباتی اش پا در هوا ماند بلکه اقتصاد کشور و سطح زندگی مردم به شدت روی به خرابی نهاد.
سوال ! استاد محترم آصف آهنگ ! محصل استقلال افغانستان کیست؟
جواب! تاریخ استبداد بعد از مرگ مستبد نوشته می شود.
در باره ُ استقلال افغانستان ظفر حسن ایبک در کتاب خاطرات خود موضوع جنگ تل را چنین می نویسد: " روز دیگر سپه سالار مرحوم (نادر خان) از همه سنگر ها بازدید به عمل آورده، دستور دادند که با مشاهده ُ اشاره ُ مخصوص، همه یکدم به قلعه (تل) گلوله باری نمایند. پس از ظهر گلوله باری انجام یافت و پس از یک وقفه بار دیگر شروع شد. اما نتیجه ُ مطلوبی از آن بدست نیامد و مجاهدین نتوانستند داخل قلعه گردند. بعد از ظهر سرک میان کوهات و تل، به وسیله ُ هواپیماهای انگلیسی، بمباردمان گردید. در آغاز هدف آنرا ندانستیم، اما بعد ها ما از کوه های اطراف توسط دوربین دریافتیم که از این سرک یک تعداد سواران به سوی قلعه روان هستند. برای ما معلوم شد که به لشکر انگریز مستقر در قلعه همان کمکی رسید که انتظار آنرا می کشیدند و به امید آن به پرچم سفید صلح ما کدام اهمیتی ندادند . . . قبل از شام آنروز من مشاهده کردم ، ماشیندار هایی که به خاطر گلوله باری بر پاسگاه های قلعه به سوی دریای کرم فرستاده شده بود، بر قاطر ها بار شده و از راه دره های کوهستانی بار دیگر می آیند. من آن سپاهیان را توقف داده ، کوشیدم ایشان را به حرکت دوباره به صوب محاذ اعزام دارم. اما وضع آن سپاهیان به اندازه ُ تغییر یافته بود که اگر من اندکی بیشتر اصرار می کردم، شاید ایشان بر من شلیک می نمودند. من مشاهده کردم که عقب نشینی سپاهیان از سنگر پایان یافت . . . سرانجام در نماز شام نزد سپه سالار رسیدم و از ایشان در یافتم که همه سپاهیان پیاده ُ انتهای دریای کرم و سپاهیان مسلح، ماشیندار ها و توپ ها را در سنگر های خود گذاشته و از دستور افسران خود سرکشی نموده، به طرف اردوگاه حرکت کرده اند. باقی لشکر با دیدن این وضع مورال خود را از دست داده و هر کس خود سرانه جهت عقب نشینی به طرف مرز افغانستان آمادگی گرفته است. حتی عده ای از سپاهیان بالای قاطران که برای حمل و نقل اسلحه تخصیص یافته بودند سوار شده، راه افغانستان را در پیش گرفتند و وسایل جنگی را با سایر ابزار که بایست بالای قاطر ها حمل می شد، در عقب خود به جا گذاشتند. برای ما علت رویه ُ بد و سرکشی و فرار آنها معلوم نشد. از جمله ُ آنها نه کس شهید شده بود و نه کسی جراحت برداشته بود. برای من هویدا گردید که همه بزدل بودند . . ."
وطن
وطن قربان نامت هر چه دارم
بیادت لحظه ای ناید قرارم
مسافـــر در دیار غیر گشتم
امید ام آنکه خواهی شد مزارم
آئین ما
کُشند در مسجد و میخانه یکجا
به نام گبـــر و ترسا و نصارا
عجب دینی عجب رسمی و کیشی...
نمــــیداند کسی ... آئین ما را
مقالات دیگر...
- تحولات مصر از نظر آگاهان بحران مصر محترمین :محمد محسن جمشید وعزیز آرینفر
- آریانا سعید با هنر ستوده
- درنگی بر نقد و نظر ِ یک شعر دوشیزه کریمه شبرنگ
- نقبی بر کنگره ملی کردستان عراق !
- «رسالت این کار عظیم در این مرحله از تاریخ به دوش شما گذاشته شده است» (ع.خ)
- اختره
- عید رمضان بر همگان مبارک باد
- دوبیتی های سرگردان
- حقیقت و دروغ در مورد روزه و رمضان بر وفق قرآن
- تبريك وتهنيت گفتن عید